ژورنال مدل مانتو اداری و رسمی ایرانی جدید و شیک 95 و 2016
عکس جدید مدل مانتو اداری شیک با رنگ سنگین خاکستری و طراحی شیک
مدل مانتو اداری شیک و جدید با طرح زیبا و جذاب روز و کار شده با گیپور
- ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۳
عکس جدید مدل مانتو اداری شیک با رنگ سنگین خاکستری و طراحی شیک
مدل مانتو اداری شیک و جدید با طرح زیبا و جذاب روز و کار شده با گیپور
برای این پست آموزش طرز تهیه دلمه فلفل و بادمجان را برای بازدیدکنندگان گرامی آماده کرده ایم برای مشاهده دستور آشپزی ، این پست را دنبال کنید
دلمه هایی مثل دلمه برگ مو و دلمه کلم برگ رو معمولا در مهمانی ها به عنوان پیش غذا استفاده میکنن. البته اونقدری سیر کننده هستن که بشه اون ها رو به عنوان غذای اصلی استفاده کرد.
ولی این دلمه ای که امروز آموزش میدم یک غذای کامله و حتی اگر برای پیش غذا نوش جان کنید دیگه جای غذای دیگه ای رو نخواهید داشت.
گوشت چرخ کرده :♦: 500 گرم
برنج :♦: 5/1 پیمانه
لپه :♦: 2/1 پیمانه
پیاز :♦: 1 عدد
سبزی معطر :♦: نیم کیلو
سرکه یا آبلیمو :♦: 5 تا 6 قاشق غذاخوری
شکر :♦: 3 تا 4 قاشق غذاخوری
ادویه :♦: 1 قاشق مرباخوری
رب گوجه فرنگی :♦: 2 قاشق غذاخوری
زردچوبه :♦: 1 قاشق مر باخوری
نمک و فلفل :♦: به میزان لازم
گوجه ، فلفل و بادمجان :♦: جمعا 6 عدد
پیشنهاد سرآشپز ← دلمه فلفل دلمه ای ؛ دلمه قارچ و مرغ ؛ دلمه برگ مو
ابتدا دو عدد پیاز را به صورت نگینی خرد کرده و با کمی روغن تفت می دهیم ، بعد گوشت را اضافه می کنیم و تفت می دهیم ، رب گوجه و کمی زعفران ، نمک و فلفل را اضافه می کنیم .
جداگانه برنج را نیم پز می کنیم و بعد لپه را جداگانه می پزیم بعد برنج و لپه را اضافه می کنیم سپس شکر و سرکه را اضافه می کنیم.
در آخر سبزی را اضافه کرده و همه را با هم مخلوط می کنیم و بعد داخل فلفل و گوجه فرنگی را خالی کرده و از مواد داخل آنها ریخته و در ظرف با مخلوط سرکه و آب با حرارت ملایم می پزیم
بادمجان دلمه 3 عدد
فلفل دلمه 3 عدد
گوجه سفت 4 عدد
برنج 1 پیمانه
لپه 4 قاشق غذاخوری
سبزی دلمه 1 کاسه سوپ خوری
پیاز 1 عدد
گوشت چرخ کرده 200 گرم
رب گوجه 2 قاشق غذاخوری
نمک و فلفل و کمی آبلیمو
رب گوجه 4 قاشق غذاخوری
آبلیمو 2 قاشق غذاخوری
روغن 2 قاشق غذاخوری
نمک و فلفل و 2 لیوان آب
برای تهیه دلمه ابتدا مواد میانیش رو تهیه کنید. مواد میانی این دلمه رو هم میتونید به روش مواد دلمه کلم برگ مجلسی که در این مطلب آموزش دادم تهیه کنید. به این صورت که ابتدا برنج رو با نصف پیمانه آب و مقداری نمک نیم پز کنید. لپه رو هم بپزید. پیاز ها رو خرد کنید و در ظرفی جدا گانه در روغن با کمی زردچوبه تفت بدهید. بعد هم گوشت رو اضافه کنید. کمی که تفت خورد رب و نمک و فلفل رو اضافه کنید و بعد از یکی دو دقیقه از روی حرارت بردارید. مایه گوشت رو به برنج و لپه اضافه کنید و با سبزی ها کاملا مخلوط کنید.
سپس داخل بادمجانها ، فلفل ، گوجه رو کمی خالی کنید. سرشون رو هم به عنوان درپوش نگه دارید. من بادمجان ها رو راه راه پوست کندم شما اگر نخواستید میتونید با پوست بگذارید. از مواد میانی داخل بادمجانها و فلفل ها و گوجه ها بریزید. به طوری که حدود یک بند انگشت از سرشون خالی بمونه. چون برنج ها میپزه و حجمشون زیاد میشه. اگه از مواد پر باشه بعد از پختن، مواد بیرون میریزه. مواد رو کمی فشار بدید تا مرتب شه. بادمجانها راه راه رو قبل از ریختن در سس کمی در روغن تفت میدهم با همون موادی که داخلش است ولی اگه با پوست کامل باشه احتیاج به سرخ کردن نیست .
4 قاشق رب گوجه رو در مفداری روغن کمی تفت بدهید و بهش نمک و فلفل و آبلیمو اضافه کنید. بعد هم 2 لیوان آب روش بریزید. مقداری از سس را هم در ظرف کوچکتری برای گوجه ها بر میداریم. بادمجان ها و فلفل ها رو در ظرف حاوی سس که روی حرارت هست به آرومی می چینیم.هر از گاهی با قاشق کمی از سس رو روی دلمه ها میریزیم.تا کاملا دلمه پخته شود فقط خیلی مراقب باشید شعله زیاد نباشه با حرارت ملایم حدودانیم ساعت .دیگه پختش دست خودتونه ببینید که پخته فقط له نشه .. گوجه ها را چون زودتر میپزند و ممکنه وا برن در ظرفی جدا گانه به صورتی که بالا گفتم تهیه میکنیم. بعد از حدود یک ربع بیشتر یا کمتر باحرارت ملایم می گذاریم تا بپزد. دلمه شما آماده اس و میتونید سرو کنید. /خانم سوسن محمد هاشم/
در این مطلب عکس های جالبی را برای شما عزیزان اماده کرده ایم که می توانند لبخندی را بر لبان شما جاری کنند
شانس که باشه بوته هم سیب می ده !
عکس های جالب و خنده دار
این دیگه از حس مادی گذشته تعصب مادری داره
عکس های جالب و باحال
حرکت مارپیچ رو با رسم شکل توضیح داده
عکس های جالب و توپ
عصاب نداشته ها !
هر کی بگه این چطوری این کار رو کرده جایزه داره
عکس های خنده دار و توپ
فوتبالدستی به صورت واقعی !
عکس های خنده دار
این چیه ؟ شصت ؟ نه بابا این بالای صده ! باور نداری بشمار !
تیریپتون منو کشته
عکس خنده دار و بانمک
خوش بحالشون هر جا بارون بگیره یه چتر از درخت می کنن
عکس خنده دار و بامزه
دو تا حیوون خانگی خیلی معمولی !
عکس شاد و باحال
خدایی خسته تر از این دیدی ؟
عکس شاد و خنده دار
اندر حکایت شارژ نگه داشتن نوکیا یازده دو صفر
عکس شاد و خنده دار
ننه جون شما باس الگوی ما باشی !
عکس شاد و خنده دار
یه پلیس خیلی خیلی خیلی معمولی تو خارج ! داره مخلوط هم می زنه بر بدن …
عکس باحال و خنده دار
لامصب چه جنسی داره !
عکس باحال و جالب
این دیگه خنده دار نیست خوشگله !
آرزو می کردم که درجشن میلادت تک ستاره آسمان چشمانت باشم
تا در آغوشت طولانی ترین شبم را تقدیمت کنم و درکلبه انتظارت بوسه هایم را میهمانت !
تولدت مبارک
گل من تولد تو تولد من است
من تمام طول سال بیدار مانده ام
که مبادا روز تولد تو تمام شود
و من در خواب بمانم و نتوانم به تو بگویم تولدمان مبارک
امروز تولد توست و بهترین زمانی که خدا می خواست مرا با هدیه ای شاد کند
آری درست است این هدیه قبل از وجود خودم از آسمان آمده ولی مهم این است که از آن دل من بوده
تولدت مبارک
از همان روزی که پای تو به این دنیا رسید
غصه هایم یک به یک از قلب و جانم پر کشید
روز میلاد تو دنیا یک صدا خندیده بود
اسمان در مقدمت باران گل باریده بود
تولدت مبارک
الفبا برای سخن گفتن نیست
برای نوشتن نام توست اعداد
پیش از تولد تو به صف ایستاده اند
تا راز زاد روز تو را بدانند
تولدت مبارک
زبان ما قاصر است از شکر نعمت تولد و حس بودن شما
در روز تولدت سر بر زمین سائیده و از درگاه حضرت حق نهایت سپاس خود را بجا آورده
و برایت سال های سال عمر با عزت و برکت خواستاریم
باشد که بقاء عمرت با عزت و سربلندی و توام با خدمت باشد
امشب چه شبی روشن و زیبا و مصفاست
احسنت، به این جشن دل انگیز که برپاست
گویا که گلی پای نهاده ست به گیتی
کز فر و شرف آبروی جمله ی گل هاست
تولدت مبارک
تو یک تولدی شدی به قلب زخمی ام ببین
که با تو من ظهور شدم احیا شدم مثل نگین
عزیز مبارکت باشه امروز روز تولدت
این قلب خسته منه بردار برو ما خودت
جشن میلادت را به پرواز می روم
دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها
آسمانی که نه برای من نه برای تو که تنها برای ما آبیست
امروز روز توست و من
تمام دلتنگی هایم را به جای تو در آغوش می کشم
چقدر جایت میان بازوانم خالیست
تولدت مبارک
صدای یک پرواز
فرود یک فرشته
آغاز یک معراج
و شروع یک زندگی
تولدت مبارک
این هدیه ی آسمانی چشمانت
دلبسته به شمعدانی چشمانت
ای عشق تولدت مبارک ، قلبم
تقدیم به مهربانی چشمانت
وجود زیبایت وارد به دنیا می شود
هدیه سالروزش این آوا می شود
عاشقی چون من بی پروا می شود
در شعر تولد غرق رویا می شود
اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز می شود
تولدت مبارک
سالروز زمینی شدنت مبارک
راستی از ونوس و مریخ چه خبر ماه من ؟
روزی که به دنیا آمدی هرگز نمی دانستی زمانی خواهد رسید
که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است
بهانه ی زندگیم تولدت مبارک
تو هیچی کم نداری
برای همه چیز من بودن
تولدت مبارک
زاد روزت شیرین پرعشق و نورآفرین باد
قهقهه هایی آسمانی و آرامش زلال زندگی را برایت آرزو دارم
زمین در انتظار تولد یک برگ ، من در حال شمارش معکوس
صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است
تولدت مبارک
از یک نگاه تو رنگم پریده است
قربان آن شوم که تو را آفریده است
عزیزم تولدت مبارک
تقدیم به کسی که شکفتن هیچ گلی زیباتر از لبخند او نیست
جشن میلادت بهترین بهانه برای فکر کردن به تو و به یاد آوردن خوبی هایت است
سالروز تولدت مبارک
امشب که شب تولدته بهترین ها رو آرزو کن
من هم از خدا همون بهترین ها رو برات آرزو مندم
تبریک دست خالی مرا باسخاوت بی حدت بپذیر
تولدت مبارک
هدیه ای از آسمان برای روز تولدت رسید
و دیدم هیچ چیز گلم را جز عشق لایق نیست
تولدت مبارک
تولدت مبارک
ای گل گلدون من
هزار سال زنده باشی
بسته به تو جون من
این هدیه تولد
پیشکش چشمای تو
نازگل زیبای من
چشام زیر پای تو
سالروز تولد قشنگت را با رقص سفید برف ها همچون سفیدی دلت
بر اسمان قلبمان جشن می گیریم
و صمیمانه فصل شکفتنت را تبریک می گوییم
میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنج های زندگی هم دل بست
و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست
میلاد تو معراج دست های من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم
میلادت ای عزیز تر از جـان خجسته باد
در مقـدمت غــزل به ترنم، نشسته باد
تولد تو مــــبارک بروی تو
دروازه های غم به چنین روز بسته باد
امروز روز توست روز میلادت
دنیا تبسم کرده است امروز با یادت
امروز بی شک آسمان آبی ترین آبیست
چرخ و فلک همچون دلم درگیر بی تابیست
تولدت مبارک
عزیز دلم تولدت را تبریک می گویم و دعا گویم
مزرعه ی زندگی ات همواره پر از محصول موفقیت و بردباری باشد
نمکستان » برای این پست آموزش طرز تهیه خورشت قورمه سبزی را آماده کرده ایم برای مشاهده دستور آشپزی ، این پست را دنبال کنید
گوشت مغز ران گوسفند با قلم یا راسته بی استخوان /گوساله : 700 گرم
سبزی قورمه سبزی : 1/5 کیلو
لوبیا قرمز : دو سوم لیوان
لیموعمانی : 7 عدد
پیاز : 1 عدد
نمک ، فلفل و زردچوبه : به میزان کافی
رب گوجه فرنگی : در صورت تمایل 1 قاشق
آبغوره : درصورت تمایل
روغن : به میزان لازم
برای پخت قورمه سبزی ابتدا پیاز را ریز خرد کرده همراه با گوشت سرخ کنید. لوبیا قرمز را از قبل در 2 لیوان آب خیسانده و بگذارید تا کمی بجوشد،سپس آب آن را خالی کنید. سبزی را پاک کرده ،ریز خرد کرده و در حدی که آبش کشیده شده و صدای سرخ شدن سبزی به گوش برسد ولی سیاه نشود، سرخ کنید. لوبیاقرمز، لیموعمانی سوراخ شده (برای اینکه مزه لیموعمانی از آن خارج شود) ، گوشت ، پیاز ، فلفل و زردچوبه بار گذاشته تا همه مواد با هم بپزند.وقتی که گوشت نیم پز شد ،نمک آن را اندازه کرده وبگذارید تا خورش جا بیفتد. چاشنی آن را اندازه کنید.
سبزی قورمه سبزی شامل تره 500 گرم ، جعفری 600 گرم ، گشنیز150 گرم ، اسفناج 150 گرم و شنبلیله 50 گرم است. بهتر است سبزی خورش قورمه سبزی خیلی ریز خرد شود چون به این ترتیب خورش بهتر جا می افتد. حتی الامکان برای پخت قورمه سبزی از سبزی تازه استفاده کنید. چرا که خورش قورمه سبزی خوشمزه تر و خوش رنگ تر می شود و صد البته ویتامین های موجود در سبزی بهتر حفظ می شود. اگر می خواهید سبزی قورمه سبزی را در فریزر نگهداری کنید بهتر است که آن را سرخ نشده در فریزر بگذارید و موقع پخت سرخ کنید تا سالم تر و خوش رنگ تر (سبزتر) باشد.چون از نظربهداشت غذا روغن مایع نباید یخ بزند و مصرف روغن جامدهم برای سلامتی مضر است.
شنبلیله خورش قورمه سبزی نباید زیاد باشد چون خورش تلخ می شود. در برخی از نواحی اصولا از شنبلیله استفاده نمی کنند چرا که ماندگاری بوی آن را نمی پسندند. در شهرهای آذربایجان گشنیز ، اسفناج یا برگ چغندر به ترکیب سبزی قورمه سبزی اضافه می شود و شنبلیله از آن میان حذف می شود.اگر سبزی قورمه سبزی درشت خرد شده باشد خورش هر چه بجوشد جا نمی افتد. در بعضی از نواحی شمال کشور، سبزی های محلی خود را نیز به قورمه سبزی اضافه می کنند. سرخ کردن زیاد سبزی قورمه سبزی باعث می شود رنگ آن تیره شده و خاصیت خود را از دست بدهد و غذا سنگین شود.
نسبت سبزی های مختلف در قورمه سبزی بستگی به ذائقه خانواده دارد.ولی در هر حال اگر تره زیاد باشد طعم خورش تند می شود. اسفناج زیاد به خورش،مزه خورش آلو اسفناج می دهد. شنبلیله زیاد خورش را تلخ می کند و بوی گشنیز هم در خورش قورمه سبزی نباید خیلی محسوس باشد. نکته دیگر آنکه اگر سبزی موقع خرد کردن آب انداخت آب آن را دور نریخته و به خورش اضافه کنید. هنگام سرخ کردن سبزی قورمه سبزی ، روغن سبزی را اول به آن اضافه کنید و به اصطلاح نگذارید آب سبزی خشک شود بعد روغن بریزید چون رنگ روغن روی خورش جا افتاده و سبزی سبز و خوش رنگ می شود.
گوشت قورمه سبزی نباید خیلی ریز باشد.در اندازه گردویی درشت مطلوب است و می تواند با استخوان یا بدون استخوان باشد. از گوشت راسته نیز می توان استفاده کرد.استفاده از گوشت گوساله یا گوسفند بستگی به ذائقه خانواده دارد ولی این خورش باگوشت گوسفند بدون چربی خوشمزه تر است.
لوبیای قورمه سبزی، لوبیای قرمز است.در بعضی از شهرها (شهرهای خراسان) از لوبیا چشم بلبلی در خورش قورمه سبزی استفاده می شود.در بعضی از شهرهای استان آذربایجان از لوبیا چیتی استفاده می شود. در شهر دامغان خانم های قدیمی از لپه استفاده می کنندو چاشنی خورش آبغوره است و جالب آنکه گاهی به جای گوشت گوسفند از گوشت مرغ هم در خورش قورمه سبزی استفاده می کنند. در بعضی از شهرهای شمالی قورمه سبزی را بدون لوبیا،چاشنی، رب گوجه فرنگی ، آبغوره یا رب غوره طبخ می کنند. این نوع قورمه سبزی نیز خورش خوشمزه ای است که برای معده سبک است و بعد از خوردن آن احساس سنگینی نمی کنید.
در طمع دار کردن قورمه سبزی و چاشنی دادن به آن عمدتا از لیمو عمانی استفاده می کنند. در برخی موارد از آبغوره هم در کنار لیمو عمانی استفاده می گردد به کار بردن رب گوجه فرنگی همراه با لیموعمانی ، از میزان رنگ سبزی خورش قورمه سبزی می کاهد. از گرد لیموعمانی در قورمه سبزی استفاده می شود که البته رنگ خورش را تیره می کند. برخی نیز در خورش قورمه سبزی از چاشنی آب نارنج استفاده می کنند.
¤ سبزی قرمه ¤ نیم کیلو ¤
¤ سینه مرغ ¤ ۱ عدد ¤
¤ پیاز داغ ¤ دو قاشق سوپخوری ¤
¤ روغن ¤ به میزان لازم ¤
¤ نمک و زردچوبه : به میزان لازم ¤
¤ آب ¤ ۴ لیوان ¤
¤ لوبیا قرمز یا چیتی ¤ ۱۰۰ گرم ¤
¤ لیمو عمانی پاک کرده ¤ نصف لیوان ¤
سبزی قرمه را با کمی روغن سرخ کنید . سینۀ مرغ را از استخوانهایش جدا میکنید و مثل گوشت خورشتی قطعه قطعه کنید. و بعد پیاز را سرخ کرده و سینه های تکه شده را در آن تفت میدهید. و به سبزی سرخ کرده می افزائید. لوبیا قرمز را از شب قبل خیس کرده، آب آن را گرفته و به مخلوط سبزی امان اضافه میکنیم این مواد را با ۴ لیوان آب، نمک و زردچوبه در یک قابلمه در بسته بگذارید تا مواد خوب بپزد.بعد از یک ساعت و نیم خورشت شما جا افتاده است . نیم ساعت آخر ، لیمو امانی را در آب خیلی کمی بجوشانید و به داخل خورشت بریزید و ترشی و نمک آن را اندازه کرده و منتظر آماده شدن خورشت باشید.
امروز با شکوه ترین روز هست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد
و من می ترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد
به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی
دوباره روز تولدت رسید
روزی که غصه سراغم نمیاد
روزی که دستای تنهایی من
بیشتر از همیشه دستاتو می خواد
تولدت مبارک
در باغ جهان، دلم گلی می جوید
امروز گل سپیده ات می روید
امروز دلم دل ای دل ای میخواند
چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد
میلاد تو طلوع نور
در قلبی مه گرفته بود نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت
تو وجودت واسه من یه معجزه ست
مثل تو هیچ کجا پیدا نمی شه
روز میلاد قشنگت می مونه
توی تقویم دلم تا همیشه
روزی که تو اومدی روی زمین
یه فرشته کم شد از آسمونا
مثل گل شکفتی بین آدما
گل سر سبد بودی بین اونا
تولدت مبارک عزیزم
تولد تو تولد من است ، من تمام طول سال بیدار مانده ام
که مبادا روز تولد تو تمام شود ، و من در خواب بمانم
و نتوانم به تو بگویم ، تولدمان مبارک !
روز میلاد توست و من همچنان در آرزوی لحظه ای هستم
که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
تو را در آغوشم بفشارم و با عشق بگویم
تولدت مبارک
وجود زیبایت وارد به دنیا میشود
هدیه سالروزش این آوا میشود
عاشقی چون من بی پروا میشود
در شعر تولد غرق رویا میشود
اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز می شود
تولدت مبارک
می گویند آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است
اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست
تولدت مبارک
باز کن پنجره ها را که نسیم ، روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد
و بهار ، روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است
لمس بودنت مبارک
روز میلاد تو ، روز صدور شناسنامه عشق است
عشق من تولدت مبارک
اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم
اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم
اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت می کردم
اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت می نواختم
ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم
تولدت مبارک
خدای اطلسی ها با تو باشد
پناه بی کسی ها با تو باشد
تمام لحظه های خوب یک عمر
به جز دلواپسی ها با تو باشد
روز میلاد تو باران آمد روز میلاد تو بود که
هوا بوی شبنم و شقایق می داد
امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید
گویی بساط عیش مداوم به من رسید
نور ستاره ای در شب تولدت
انگار که فرشته ای از ازل رسید
فرشته ی من تولدت مبارک
میدانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک گفته اند
شاید واژه های تبریک آنها را زیباتر بوده اند
اما با عشقی را که من به همراه تبریکم روانه قلب مهربانت میکنم
قابل قیاس نیست روز میلاد تو روز شکفتن غنچه های مهربانیست ،
با تمام وجود دوستت دارم
تولد تو تولد یک زیبایی ، تولد یک بهار تولد آرامش
تولد یک فرشته ، تولد زلالی دریا ، تولد عشق
تمام واژه ها برای توصیف خوبیهای تو حقیرند
و هنوز جمله ای که بشود تورا با آن وصف کرد متولد نشده
تولدت مبارک عزیزم
نازکم روز میلادت مبارک صد سال جاوید باشی
پیوند من و تو نزدیک است
میدانم قاصدکم تا آن روز سپید باشی
ای ظرافت تپش قلب چکاوک ، تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده
و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد . . .
تولدت مبارک
گل غنچه کرد و غنچه شکفت
و خداوند در بهترین روز تاریخ زیباترین هدیه اش را به ما داد
میلادت مبارک
باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسـی
هرجای دنیا که میری به ارزوهات بـرسی
روز تولد توئه میـلاده هرچی خاطره
روزی که غیره ممکنه هیچ جوری از یادم بره
کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟
ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟
تولدت مبارک
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک
همه معنی یک زندگی است
تولدت مبارک … سنجاقک زیبای من
ای تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنها بهانه ی آوردن هر بهانه
دیوانه ی مهربانی تؤام
ای بهترین چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی
پس برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی
تولدت مبارک
در شب های خوشبختی تو سهم من تنهایی است در دل من اما فقط آرزوی توست
تولدت مبارک
همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است
چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟فرشته ای فقط در قالب یک انسان
فقط ساده می توانم بگویم تولدت مبارک
تمام دارایی من قلبی است
که در سینه دارم و برای تو می تپد ، آن را به تو تقدیم میکنم
تولدت مبارک
دلم میخواد بدونی تو این همه ستاره
هیچ کی اندازه ی من نگاتو دوست نداره
تولدت پر از نور خوش اومدی ستاره
اگرچه از راه دور هیچ فایده ای نداره
امشب دامن تو پر از هدیه های کوچک و بزرگ می شود
اما من هیچ ندارم که به تو هدیه دهم
جز دلی که به من پس دادی
تولدت مبارک
امشب شب تولد توست
تو یک سال بزرگتر شدی
و عشق من یک سال در دلت کوچکتر
من اما هیچ وقت شب تولدت با تو نبودم
من هیچ وقت در دلت نبودم
تولدت مبارک
از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت
امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق
خود را در پستوی زمان تنها حس نمیکنم
تولدت مبارک
امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم
که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی
تولدت مبارک
تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه
هدیه ای برای روز تولد تو
در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک
در قالب قابی از نگاه تقدیم چشمان زیبایت میکنم
و با بوسه ای عاشقانه تولدت را تبریک می گویم
آغاز بودنت مبارک
ای زیبا ترین ترانه ی هستی ، بدان که شب میلادت
برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست
پس ای سر کرده ی خوبی ها میلادت مبارک
سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست
آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی
تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک
سالیان درازی است که
در گلخانه دلم گل محبتی را که خودت کاشتهای آبیاری میکنم
تولد مهربان ترین گل دنیا مبارک
پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد
اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد
و فرشته ای از آسمان فرود آمد
تولدت مبارک
سبز ترین خاطرات ازآن کسانیست که
در ذهنمان عاشقانه دوستشان داریم
تولدت مبارک
امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت
قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت
فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک
و تو آن شبنم عشقی که با آمدنت
به روزگار تیره و تارم رنگ مهر و وفا بخشیدی
دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود
سرشار از عشق و محبت کردی ، نازنیم ، زیباترینم
حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم
تولدت مبارک
هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی
بهانه زندگیم تولدت مبارک
امشب تولد توست
و باز من کنارت نیستم
امشب تو شادمانی و باز در دلت نیستم
تولدت مبارک
می آیی با خواهش این و آن
در پوشش آرزوهای دیگران
می روی با هزار آرزوی گران
برای خود نه برای دیگران
دختره ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺍﮔﻪ ﺳﺮ ﻓﻠﺶ ﻣﻤﻮﺭﯼ ﺭﻭﺵ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻭﯾﺮﻭﺳﯽ ﻣﯿﺸﻪ؟
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﻭﯾﺮﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﻭﻟﯽ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﺶ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ
مورد داشتیم
دختره هشت صبح جلو دانشگاه پارک دوبل میکرده بره بالا سر کلاس .
ساعت دوازده و نیم استاد از پنجره کلاس داد زده
نمیخواد پارک کنی,
کلاس تموم شد
منم حاضریتو زدم…
ﺩﯾﻮﺍﺭ بعضی ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻫﺎ یه ﺟﻮﺭﯾﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺎ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﻣﯽﮐﻨﻪ
.
.
.
ماﻝ ﻣﺎ ﻋﻮﺽ ﻣﯽ ﺷﻪ
اونجا که خواننده میگه:
“باز منو کاشتی رفتی تنهام گذاشتی رفتی، دروغ نگم به جز من یکی دیگه داشتی رفتی”
اینقد شاده که ادم فکر میکنه خیانتم جذابه
ضدحال ترین موقع وقتی بود از راه مدرسه که برمیگشتی
تو کوچه ها بوی قرمه سبزی میومد
میرسیدی خونه میفمیدی ناهار املت دارین
تک زنگ چیست؟
.
.
.
.
با خبر شدن دو گدا از هم!!
تعارف زدن دخترا
– شیما جوووووون عشخم کیک میخولی؟
+ یه کوچولو اگه بدی عاچقتم
.
تعارف زدن پسرا
– ساندویچ میخوری گشنه ؟
+ اره
– بدبخت مفت خور
این فیلما که هستن وقتی فرزند خانواده تو اتاقشه مامان باباش میرن
در میزنن و تا بچه اجازه نده نمیرن تو اتاقش
اینا واقعین ؟ یا فتوشاپه ؟ یا خطای دید ؟
شماره های توی گوشیم ٩٩٪ بیخودنا
ولی حالا کافیه یکیو پاک کنم
فرداش مرگ و زندگیم دست همون یه نفره !
می خوای به یه نفر لطف کنی ؟
شب که خوابه یه بالشتو بگیر جلو کولر بیار بزار زیر سرش
بچه بودم بعضی وقتا به عروسکام انقد زُل میزدم تا مچشونو حین تکون خوردن بگیرم !
یه همچیم آدم خجسته و شیرین العقلی بودم من
مثل این شوفر اتوبوسا یه فلاسک چایی گذاشتم پایین میز کامپیوتر
همینطور که نگام به مانیتوره خم میشم میارمش بالا
انگار قراره ماشین از جلو بیاد !
یارو تا دیروز توی خونه شون نمیزاشتن چایی بخوره که یه وقت شب سیل نیاد
حالا به ما که رسیده میگه : قهوه ، فقط تلخ باشه پیلیززز
آدم باید یک تو داشته باشه که هروقت از همه چی خسته و ناامید بود بهش بگه :
مهم نیست که قشنگ نیستی ، قشنگ اینه که مهم نیستی بعد اونم قهر کنه پاشه بره پی کارش
بابا جمع کنید کاسه کوزتونو اعصاب ندارم !
عشق مثل بستنى سنتیه
البته فقط چون هوس کردم وگرنه قبلنا شبیه پاستیل بود !
بابام نصفه شب اومده میگه کولر روشن نمیکنیااااا ، بگو خب !
من :(
اردلان :|
خروس :|
دودکش :)
خدا به مرغ بال داد نه برای پرواز که برای کباب !
از تفریحات هر پدر و مادرى اینه که بگى کجات درد میکنه
و اونام واست علتشو تشخیص بدن !
قدیما یه آفتابه های مسی بود پرش که میکردی اینقد سنگین میشد
تا میومدی ورش داری دوباره یه دست دیگه توالت می کردی !
یکی از ترسای توی بچگیم این بود که آشغال که از پنجره ماشین میندازم بیرون
نره روی شیشه ی ماشین عقبی جلوی دید راننده را بگیره اونم بخوره به یه ماشین بعد آتیش بگیره و همه بترکن
یه همچین ذهن روان پریشی داشتم من !
مامانم : افطار چی میخوری ؟
من : مدرسان شریف
مامانم : چی ؟
من : مدرسان شریف
مامانم : کجا ؟
من : مدرسان شریف
بعد ۲ساعت میگم افطار چی درست میکنی مامان ؟
مامانم : بیست و نه دوتا شیش
از لقمان پرسیدند : ادب از که آموختی؟
گفت: مدرسان شریف :)
آهای اونایی که یکی دوستون داره : به جهنم !
ما رو همه دوس دارن
تا حالا شده نصف شب بری سر یخچال
و بدون اینکه چیزی بخوری زل بزنی به یخچال و بگی فقط اومدم خودتو ببینم ؟
من از صمیم قلب معتقدم که اون بیرون ، تو این فضای لایتناهی ، یه جایی ، تو یه کهکشانی ، یه سیاره ای هست
که توش نه جنگ هست نه ظلم نه فقر نه جهل نه غم نه آب نه اکسیژن نه موجود زنده
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﻲ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻫﻤﺴﺮﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﻔﺖ :
یا ﻣﻦ ﻳﺎ ته دیگ سیب زمینی !
ﻭ ﭼﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻱ ﺳﺨﺘﻲ ﺳﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ
به این دو دسته افراد کار نداشته باشین ، طفلیا دست خودشون نیست :
یکی اونا که سوالی می پرسن که جوابش رو می دونن
و دومی اینا که طبقه اول تا همکف رو با آسانسور میرن !
ﻛﻼﻍ ﭘﺮ گنجشک ﭘﺮ ﻭﻟﻲ ﺗﻮ ﻧﭙﺮ
ﺑﻲ ﺯﺣﻤﺖ ﮔﻤﺸﻮ ﻋﺰﻳﺰﻡ
محمد بحرانی و همسرش مهناز خطیبی ، جناب خان عاشق احلام علاقه زیادی به خواندن ترانههای محلی جنوب ایران دارد. ترانههایی نظیر اشکله جونم، سلام ای ناخدا و… او لبو فروشی را از کودکی آغاز کرده و از بیست سالگی عاشق دختری به نام احلام شده است و طی این مدت هر هفته با خانواده به خواستگاری احلام میرود و هربار به دلیلی جواب منفی میگیرد.
جناب خان در کنار حمید فرخ نژاد و پسرش و رامبد جوان
جناب خان شخصیتی عروسکی است که ابتدا در مجموعه نمایش خانگی کوچه مروارید در نقش لبو فروش جنوبی و سپس در سری دوم مجموعه خندوانه به عنوان یک استندآپ کمدین ظاهر شد.
صدا پیشگی این عروسک به عهدهٔ محمد بحرانی و عروسک گردانی بر عهدهٔ مهدی برقعی و حامد ذبیحی میباشد. او علاقه زیادی به خواندن ترانههای محلی جنوب ایران دارد. ترانههایی نظیر اشکله جونم، سلام ای ناخدا و… او لبو فروشی را از کودکی آغاز کرده و از بیست سالگی عاشق دختری به نام احلام شده است و طی این مدت هر هفته با خانواده به خواستگاری احلام میرود و هربار به دلیلی جواب منفی میگیرد. او با فروش لبو توانسته ثروت زیادی به به دست آورد. بیشترین فروش وی در نمایشگاه کتاب تهران بوده که مردم بیش تر از کتاب به لبوهای او علاقه داشتهاند. او اصطلاحاتی برای خود دارد که بعضی از آنها عبارتند از: -میام براتا… -هه هه و… -یه همچین چیزایی برا خودم دارم.
“جناب خان” نام شخصیت عروسکی برنامه طنز خندوانه است که در مدت زمان کوتاهی توانست به یکی از محبوب ترین کاراکترهای این شبهای تلویزیون تبدیل شود.
شخصیت عروسکی جناب خان در خندوانه با صدا پیشگی محمد بحرانی این شبها طرفداران زیادی را به خود جلب کرده است، محمد بحرانی صداپیشه عروسک های محبوب و پرطرفداری مثل ببعی و آقوی همساده این بار با عروسک بنفش رنگی مهمانمان شد که این شبها با آوازهایش دل ملتی را شاد می کند.
محمد بحرانی (متولد ۱۳۶۰ در شیراز) صدا پیشه و بازیگر ایرانی است و با مهناز خطیبی ازدواج کرده است.
بحرانی دارای مدرک لیسانس بازیگری از دانشگاه تهران و مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است. وی از سال ۱۳۸۰ وارد تلویزیون شد و اکثر کارهایش کودک و عروسکی بوده است. علاقهٔ بحرانی به نمایش عروسکی از جشنوارههای تئاتر عروسکی دانشجویی آغاز شد. او که در آن دوران چند کار در این حیطه داشت، با گذر زمان به این موضوع علاقهمند شد. در سال ۱۳۸۰ در همین حین مریم سعادت که داور یکی از این جشنوارهها بود کارِ وی پسندید و از او برای کار در یک برنامهٔ تلویزیونی دعوت کرد. از همانجا بود که فعالیت او در این مسیر جدی شداکثر کارهای وی از سال ۱۳۸۰ که او وارد تلویزیون شده در ژانر کودک و کارهای عروسکی بوده است.
از جمله کارهای بحرانی پیش از ورود به مجموعهٔ کلاهقرمزی مجموعههای استاد همهچیدون، شهر کودکان بود. از دیگر کارهای او میتوان به مجموعهٔ «با ما کاش باشی» اشاره کرد که وی در این مجموعه صداپیشهٔ عروسک آقاشجاع است.
آشنایی محمد بحرانی با گروه کلاهقرمزی در ابتدا به واسطهٔ همکاری مشترک وی با ایرج طهماسب و حمید جبلی در فیلم «رفیق بد» بود؛ ولی در اصل از طریق امیر سلطاناحمدی، عروسکگردان پسرعمه زا، که در کلاهقرمزی ۸۸ حضور داشت و یکی از دوستان بحرانی بود به گروه معرفی شده است. این بازیگر در یکی از آخرین فعالیتهای هنری خود صدا پیشهٔ عروسک جناب خان در برنامهٔ خندوانه به کارگردانی رامبد جوان حضور داشته است.
گپ ما را با بحرانی بخوانید تا از جادوی جناب خان بیشتر بدانید.
چه اتفاقی افتاد که جناب خان وارد دنیای آدم ها شد؟
ماجرای جناب خان از کوچه مروارید شروع شد؛ یک سریال زنده عروسکی که برای شبکه نمایش خانگی تهیه و تولید شده. سعید سالارزهی هم تهیه کنندگی کل کار و کارگردانی سری اول را به عهده داشته.
جناب خان و رامبد جوان که در این سریال اسمش آقای محترم است، با هم بازی دارند. به همین دلیل هم جناب خان به خندوانه دعوت شد و این شد که می بینید.
ایده لحن جناب خان و لهجه آبادانی که برایش انتخاب شده از کجا شکل گرفت؟ اصلا چطور به این نتیجه رسیدید که این مدل حرف زدن به سروشکل جناب خان بیشتر می آید؟
در شروع کوچه مروارید یک اتاق فکر تشکیل شد و من هم یکی دو جلسه در آن حضور پیدا کردم. آنجا چند نفری به این نتیجه رسیدیم که جناب خان می تواند یک کاراکتر جنوبی باشد، چون جنوبی ها آدم های باحالی هستند و اتفاقاتی که کنارشان می افتد، خوش ریتم و جذاب است.
مدت زیادی از آن جلسات گذشت تا اینکه محمد نادری که در سریال شمعدونی هم بازی کرده (بازیگر نقش هوشنگ مظاهری)، سری دوم کوچه مروارید را کارگردانی کرد.
نوشتن عمده متن های سری اول و دوم هم به عهده خودش بود، اما در نتیجه همان اتاق فکر بود که در نهایت به یک شخصیت جنوبی لبوفروش به نام جناب خان رسیدند. هدیه هاشمی هم طراحی عروسک را به عهده داشته که حسابی از او ممنونیم.
بین جنوبی بودن و لبو فروش بودنش ارتباطی هست یا دلیل دیگری داشت که این شغل را برایش انتخاب کردید؟
نه، قرابت خاصی با هم ندارند. شاید اگر می خواستیم سراغ اولین پیشنهاد برویم یا سمبوسه فروش بود یا فلافل فروش، اما نمی خواستیم سراغ تصاویر تکراری از جنوب برویم.
تکیه کلام ها و دیالوگ های جناب خان چقدر حاصل متن است و چقدر نتیجه بداهه پردازی و خلاقیت فردی خودتان؟
طبیعتا کوچه مروارید یک متن از پیش نوشته داشت و قصه ها براساس متن پیش می رود. اما در خندوانه این شکلی نیست و محصول بداهه پردازی و ایده هایی کلی است که هر کدام از ما قبل از برنامه با خودمان سر برنامه می بریم.
خود من از بچگی در شیراز و با جنوبی ها بزرگ شدم و خانه مان در محله ای بود که خیلی از کسانی به خاطر جنگ از خوزستان و کلا جنوب مجبور به مهاجرت شده بودند در آنجا زندگی می کردند.
همه دوستان من در آن دوران، اکثرا خوزستانی و تک و توکی هم بوشهری یا از سایر شهرهای جنوب بودند. من اصولا با فرهنگ آنها بزرگ شدم، یعنی به نظر خودم همان قدر که شیرازی هستم همان قدر هم جنوبی هستم
در نتیجه بخشی از چیزهایی که الان می بینید از گذشته من به این کاراکتر اضافه شده.
چرا از بین عروسک ها یا به اصطلاح ماپت های کوچه مروارید، این جناب خان بود که برای ورود به «خندوانه» انتخاب شد؟
به نظرم خندوانه بیشتر برنامه بزرگسالان است. درست است که طیف سنی ندارد و بچه ها هم می بینند و با بعضی بخش هایش ارتباط برقرار می کنند، ولی عروسک بزرگسال در آن مجموعه، جناب خان بود.
هرچند، تعدادی عروسک بزرگسال دیگر هم وجود داشت، ولی نقششان کم بود. البته شاید رامبد بهتر بتواند به این سوال جواب بدهد. همان جا در پشت صحنه کوچه مروارید، شوخی هایی درآمد که الان جلو صحنه خندوانه استفاده می شود؛ مثلا شوخی با اسم رامبد و اینکه چقدر این اسم برای جناب خان عجیب است.
درواقع، تصمیم از پیش تعیین شده ای نبود. مجموعه این شوخی ها باعث شد گروه و خود رامبد به این نتیجه برسند که این عروسک در خندوانه جواب می دهد.
دلایل فرعی هم برای ورود جناب خان به خندوانه وجود داشت؟ مثلا اینکه با مطرح تر شدن این عروسک، به فروش کوچه مروارید در شبکه نمایش خانگی کمک شود.
نه، این حرکت برنامه ریزی شده نبود. به نظرم رامبد به قدری روی برنامه اش حساس هست که نخواهد به خاطر چنین چیزی، عروسکی را وارد خندوانه کند، ولی اگر به فروش کوچه مروارید هم کمک کند، اتفاق خوبی است.
عادل فردوسی پور و جناب خان
واقعا خودمان هم از اول نمی دانستیم حضور جناب خان در خندوانه چه سرنوشتی خواهد داشت.
بچه ها (ذبیحی و برقعی) اینجا شاهد هستند که اول گفتیم با یک روز و یک برنامه شروع کنیم تا ببینیم اصولا عروسک در برنامه ای که اصلا برای عروسکی بودن طراحی نشده، جواب می دهد یا نه. ممکن بود جناب خان بیاید و خیلی زود هم مجبور شود از برنامه برود.
بده بستان هایی که بین جناب خان و سروش صحت در خندوانه وجود دارد، چقدر حاصل بداهه پردازی و واکنش هر دو طرف در لحظه است؟ خصوصا اینکه هر دو در کوچه مروارید با هم بازی داشته اند.
الان استندآپ کمدین هایی که به خندوانه می آیند، داستانشان را هم با خودشان می آورند؛ یعنی کسی پیش زمینه ای مشخص نمی کند و متنی برایشان نمی نویسد.
به جناب خان هم از ابتدا این جوری نگاه شد، یعنی استندآپ کمدینی که خودش از بیرون می آید و خودش هم قرار است یک کارهایی بکند. به جز اینکه استندآپ کمدین است، خب گاهی وقت ها بین تماشاگران هم می نشیند، ولی ما متنی نداریم.
گاهی که لازم باشد ما یک چیزهایی را با رامبد هماهنگ می کنیم. گاهی هم که دوست داریم رامبد واکنش آنی از خودش نشان بدهد، هماهنگ نمی کنیم. درواقع به او می گویم رامبد یک چیزهایی هست که می خواهم توی صحنه با آنها روبه رو بشوی.
این اتفاقات غیرمنتظره ای که می گویید دقیقا چیست؟ مثلا حرف زدن با مهمانان برنامه یا اظهارنظر کردن وسط حرف هایشان؟
طبیعتا معلوم نیست مهمانان چه خواهند گفت و ما نمی دانیم جریان چیست. واقعا می شود گفت آنچه برای جناب خان در خندوانه اتفاق می افتد در لحظه اتفاق می افتد. البته ممکن است ما یک خط کلی داشته باشیم؛ مثلا می گوییم که امروز جناب خان دماغش را عمل کرده است.
احتمالا جنس و تیپ شخصیتی مهمانان برنامه هم تاثیر خودش را دارد.
طبیعی است. اتفاقا شاید گاهی با مهمانانی که این قدر جدی هستند که ممکن است فضای برنامه را خیلی جدی کنند، حضور جناب خان بتواند کمک کند.
رامبد جوان تا چه حد در مدیریت اتفاقاتی که جناب خان به آنها سمت و سو می دهد، نقش دارد؟
اولا که رامبد واقعا آدم باهوش و باحالی است و حسابی هم کارش را بلد است؛ یعنی یک فضای امن و دوست داشتنی را در پشت صحنه برنامه خندوانه برای ما ایجاد کرده.
خیلی راحت هستیم؛ فضا آرام و خوب است و در مورد ایده هایی که مطرح کرده ایم، هیچ وقت توی ذوق مان نخورده. حتی اگر موافق یک ایده ای نباشد، این قدر باحال نه می گوید که ما راحت قبول می کنیم از آن استفاده نکنیم.
خدا را شکر به ما اعتماد کرده و همان طور که گفتید چون برنامه زنده نیست، اگر هم اشکالاتی در اجرا وجود داشته باشد در تدوین درست می شود.
تا حالا پیش آمده خودتان از حرفی که جناب خان زده به خنده بیفتید؟
راستش زیاد سر ضبط خنده ام نمی گیرد، چون همزمان مجبورم روی چند چیز متمرکز باشم.
از طرفی دو تا ساز هست که خودم می زنم، بعد یک میکروفون روبه رویم هست که باید حواسم به آن هم باشد و باید عروسک را هم روی مونیتور ببینم، از طرف دیگر باید واکنش تماشاگران را جدا از قاب مونیتور ببینم و باید فکر کنم قصه چیست.
گاهی باید به حرکت های در لحظه بچه ها (ذبیحی و برقعی) هم یک صدایی اضافه بشود.
واقعا سخت است که بخواهید همزمان روی این همه موضوع متمرکز باشید.
البته امیر سلطان احمدی درواقع مشاور فکری جناب خان در برنامه خندوانه است و جزء بچه های اتاق فکر و نویسندگان کوچه مروارید هم بوده.
در خندوانه هم خیلی مواقع کنار من نشسته و یکدفعه یک چیزی توی گوشم گفته که این را بگو یا آن را بگو … جدا از این، خیلی وقت ها، اگر از روز قبل چیزی به ذهنم برسد، حتما با امیر مشورت می کنم.
کاراکترهای عروسکی محبوبی که تا امروز صداپیشگی شان را به عهده داشته اید اگر در تیم کسانی مثل ایرج طهماسب، حمید جبلی، مرضیه برومند یا رامبد جوان نبودند، به نظرتان باز هم همین قدر امکان دیده شدن داشتند و به قولی گل می کردند؟
به نظرم در مجموعه ای مثل کلاه قرمزی سابقه ای که پشت ساخت برنامه هست و حرفه ای بودن کسانی که در صدر این کار قرار دارند مثل آقایان طهماسب و جبلی و خانم محبوب، قطعا خیلی تاثیرگذار است.
هر عروسکی که به این مجموعه اضافه می شود درواقع یک شانس تازه است، ضمن اینکه یخ تماشاگر قبلا با این مجموعه آب شده و همه منتظر هستند اتفاق خوبی شکل بگیرد.
این موضوع در مورد کار با رامبد جوان و خندوانه هم به همین شکل است. اینکه مردم مجموعه ای را دوست داشته باشند، قطعا به عروسک های تازه وارد کمک می کند.
«محمد بحرانی و همسرشان مهناز خطیبی» میهمان رادیو ایران شدند و گفت و گوی صمیمانه ای در ویژه برنامه کوی نشاط داشتند…
محمد بحرانی (صداپیشه ببعی و آقای همسایه):
زندگیمان پر از عروسک است…
ثمره ازدواج ما، خوشبختی و آرامش است. فرزندی نداریم ولی از ابتدای زندگی عروسک های زیادی همراهمان بودند….
بحرانی، از آقای همساده و ببعی می گوید…
شخصیت ببعی از سال ۹۰ و آقای همساده از سال ۹۱ به مجموعه کلاه قرمزی اضافه شد، معمولاً روند بوجود آمدن شخصیت ها ابتدا با شکل گیری آنها در ذهن آقای طهماسب صورت می گیرد و پس از آن توسط خانم محبوب ساخته می شود و بعد از آن مراسم جالب رونمایی از آن شخصیت برگزار می شود.
عروسک گردانی از بازیگری بسیار سختر است…
بحرانی می گوید: کار عروسک گردانی از بازیگری بسیار سختر است، و سختی آن در این است که بازیگر باید تمام بازی خود را تنها از طریق صدا به مخاطب منتقل کند.
مهناز خطیبی (عروسک گردان دیوی):
در کلاه قرمزی دیالوگ ها بداهه شکل می گیرد…
عروسک گردانی و صداپیشگی هر دو کار پیچیده و سختی است، مخصوصاً وقتی دیالوگ ها در لحظه گفته می شود، در کلاه قرمزی معمولاً همه چیز بداهه شکل می گیرد.
دیوی…
دیوی شخصیتی است که ذهن او با عروسک های دیگر فرق می کند، برعکس فکر می کند، می بیند، حرف می زند و معمولاً طول می کشد که با دیگر عروسک ها همگام شود.
می خواستیم دیو قصه ها شیرین شود…
تمرین عروسک گردان، در شکل گیری شخصیت عروسک بسیار تاثیرگذار است، در نظر اول دیوی شخصیت خشنی به نظر می آمد، اما سعی شد تا با راهنمایی های آقای طهماسب، دیو قصه ها شیرین شود…
فال روزانه روز تولد برای متولدین تمام ماه های سال ، در ادامه فال خود را مطالعه نمایید
اگر امروز خیلی درگیر مسائل احساسی شده اید و این موضوع باعث شده ناامیدی تان بیشتر بشود، زیاد کج خلقی نکنید. برای اینکه بتوانید دیدگاه های لازم را به دست آورید لازم است که در هاله ای از بدبینی فرو بروید. اما زیاد هم نباید در این حالت باقی بمانید. وقتی که یک شاخه گل رز در نزدیکی شماست چرا باید ذهنتان را متوجه خارهای آن کرده و بهش فکر کنید؟ ابتدا باید یاد بگیرید که به چه چیزهایی نیاز دارید و بعد حرکت کنید.
تکیه کردن بر دوستان و استفاده از حمایتهای عاطفی آنها کار بسیار منطقی و خوبی است، اما ممکن است نتوانید آن گونه که انتظار داشتید کمکهای آنها را جبران کنید. فکر نکنید که یک همکار به صورت رایگان در اختیار شماست. حتی اگر لازم نباشد شما از جیبتان پولی پرداخت کنید، فراموش نکنید که دانستن اینکه دیگران در قبال کارهایی که برایتان انجام می دهند چه انتظاراتی از شما دارند درحقیقت یک مسأله پر دردسر کاری است.
شما به راهنمایی های فرد دیگری نیاز ندارید؛ و امروز در محل کار خودتان ذاتاً می دانید که چه کاری باید انجام بدهید. متأسفانه اجرا کردن برنامه هایتان به آن سادگی که به نظر می رسد نیست، برای اینکه فرد بانفودی می تواند سد راه شما شود. و حتی بدتر ممکن است یک نفر حتی با تلاشهای شما نیز مخالفت کند. به جای اینکه کورکورانه فعالیت کنید، بهتر است به دنبال فهمیدن ذهنیت دیگران باشید و فعالیتهایتان را با آنها تنظیم کنید.
امروز فعالیتهایتان مطابق با خواسته تان پیش نمی روند. این سخن به معنی این نیست که شما کارمند بدی هستید؛ بلکه به خاطر این است که شما زیاد دوست ندارید رئیستان به شما امر و نهی کند. شما برای تعطیلات و مسافرت رفتن آمادگی کامل دارید و در نهایت شما می توانید ذهنتان را از مسئولیتهای قدیمی روزمره که شما را از دنیای تخیلاتتان دور می کند پاک کنید.
هنگامی که پلوتو از محدوده تاریکی خارج می شود، اتفاق مهمی نیز افتاده است که همچنان ادامه می یابد و شما را به دردسر می اندازد. مهم نیست که شما چگونه سعی می کنید از گفتن حقیقت اجتناب ورزید، شما باز هم با ترسهای قدیمی روبرو خواهید شد. اما نباید نگران باشید؛ برای اینکه فردا خورشید دوباره به نشانه شما بازمی گردد و منفی بینی که به زندگی شما سایه افکنده را پاک می کند.
به نظر می رسد که انسانهای دور و برتان روش کاریشان را تغییر داده تا بیشتر به شما نزدیک شوند، اما شما نمی توانید به انگیزه های آنها اطمینان کنید. کسی از روی عمد گفته ها را سوءتعبیر نمی کند و یا سعی نمی کند شما را به اشتباه بیندازد، اما شما می توانید بگویید که آنها کاملاً به فکر شما نیستند. بیهوده تلاش نکنید؛ شما نمی توانید اجبار کنید که چیزی زودتر از موعدش اتفاق بیفتد. اجازه بدهید که هرکسی حرفهایش را بزند و سپس شما توانای فهمیدن اینکه چه کسی راست می گوید را پیدا خواهید کرد.
شما باید تا جایی که امکان دارد بر روی وظایف و مسئولیتهایتان در محل کار تمرکز کنید. اما مشکل اینجاست که شما دقیقاً نمی دانید دیگران در محل کار چه انتظاراتی از شما دارند. حتی اگر شما سئوال کنید، شاید بیشتر از آن چیزی که می دانید اطلاعات به دست نیاورید. بیشتر از اینکه به دنبال پیدا کردن جزئیات بیشتری باشید، فقط باید به مسائل واضحی که کارآمدتر نیز هستند توجه کنید.
شما یکی از فرصتهای خوب در زندگیتان را از دست داده اید و خیلی هم از این اتفاق ناراحت نیستید. اگر شما خودتان را به دست تقدیر بسپارید و منتظر اتفاقاتی باشید که در آینده رخ می دهند، این فرصت دوباره به شما رو خواهد کرد. این اتفاق مثل ملاقاات کردن افرادی می ماند که شما نمی دانید آنها کی و کجا به سراغ شما می آیند. هنوز تا آن موقع شما کارهای زیادی برای انجام دادن دارید، پس سر خودتان را شلوغ نگه دارید.
وظایف شما در محل کار مانع حضور شما در خانه و برقراری ارتباط با افراد خانه به شیوه ای که دوست دارید است. شما در حالی که که کاری لذت بخش را انجام می دهید، زمانی را هم برای استراحت کردن و داشتن یک مکالمه طولانی می خواهید. اما شما باید تا موقعی که وظایف کاریتان را تمام نکرده اید صبر کنید و تمام مراحل آن را کامل کنید.
تغییراتی در زندگی شما اتفاق افتاده است و شما کاملاً آن را حس می کنید. شما با یک نفر روابط خیلی خوبی برقرار کرده اید که او نیز صادقانه شما را درک می کند. این دوستی دگرگونی خیلی مهمی در زندگی تان پدید آورده است، اما نباید انتظار هیجان داشته باشید. درعوض قبول کنید که فهم و بصیرت شما از بی ثبات بودن شرایطی که در آن قرار گرفته اید صدمه خواهد خورد، اما نباید کاری کنید که اوضاع بدتر شود.
اگر شما در طول روز توانستید خیلی زود مشکلات مالی تان را برطرف کنید، باید توانایی این را پیدا کنید که به برنامه های منظم همیشگی تان برگردید. اما وقتتان را با پرداختن به جزئیات تلف نکنید و به دنبال این باشید که نکات مبهم را هر چه سریعتر رفع کنید، به خاطر اینکه مشکلات حل نشده اگر خوب مدیریت نشوند دوباره رشد خواهند کرد.
بازگشتن ماه به نشانه شما امروز می تواند برایتان نگرانی به دنبال داشته باشد، اما این تشویش و نگرانی را به سختی می توان در ظاهر شما تشخیص داد. متأسفانه اگر شما نتوانید منشأ این نگرانی ها را پیدا کنید، حل کردن مشکلات سخت تر می شود. اما هنوز هم مستقیم وارد عمل شدن بهتر از این است که اصلاً هیچ کاری انجام ندهید. شما با رفتن به طبیعت زیبا، گوش دادن به موسیقی و عشق ورزیدن به دوستانتان می توانید روز بهتری برای خودتان ایجاد کنید.
«« فال روزانه و طالع بینی صرفا جهت سرگرمی می باشد »»
گالری عکس ها و بیوگرافی کامل اشکان اشتیاق بازیگر سینما و تلویزیون
اشکان اشتیاق در کودکی در کنار رضا عطاران و رضا فیاضی
اشکان اشتیاق و اکبر عبدی در نمایی از فیلم سینمایی یکی برای همه
در یک مجتمع ساختمانی اتفاقات متعددی به وجود میآید که ماجراهایی را رقم میزند…یکی برای همه با عنوان قبلی سرخابی نام فیلمی کمدی اجتماعی ساختهٔ محمد آهنگرانی است.
اشکان اشتیاق و پرستو گلستانی در پشت صحنه سریال قرعه
درباره قرعهکشی میان چند خانواده تهرانی است که با نزدیک شدن به ایام نوروز به مشکلاتی بر میخورند. برزو نیکنژاد، کارگردان سریال با اشاره به این که قرعه کاملا یک اثر خانوادگی و با موضوع صیانت خانواده است …
اشکان اشتیاق ، علی صادقی ، محمد کاسبی و مهران رجبی در سریال سه در چهار
داستان این سریال مربوط به دو باجناغ و خانوادههایشان است که برای تامین هزینه زندگی، تصمیم میگیرند یک شرکت خدماتی تأسیس کنند و این مسئله آنها را درگیر ماجراهایی تازه و بامزه میکند.
اشکان اشتیاق و امیر غفارمنش در پشت صحنه سریال دردسرهای عظیم 2
با پیدا شدن بچهای در ماشین خانواده لطیف که برای مراسم خواستگاری از شهرستان به تهران میآیند ودعوت از خانواده پدری بهار، لطیف و بهار باردیگر برای ازدواج دچار دردسرهایی میشوند. فرحان که خود را مدیون کمکهای لطیف و بهار میداند سعی میکند مشکلات پیش آمده برای آنها را حل و فصل کند اما …
اشکان اشتیاق و علی صادقی در نمایی از سریال نقطه سر خط
داستان سریال درباره کارمندی است که بعد از مدتها تقاضای وام او مورد موافقت قرار میگیرد، اما همزمان حکم بازنشستگی اش صادر می شود و این مسئله، ماجراهایی را برای شخصیتهای داستان به وجود می آورد …
اشکان اشتیاق و عباس جمشیدی در نمایی از سریال خانه اجاره ای
داستان این سریال در یک مجموعه مسکونی که چند خانواده مختلف با مختصات و ویژگیهای خاص خود زندگی میکنند، اتفاق میافتد. زندگی هر کدام از خانوادههای این مجتمع، تحت تاثیر ماجراهای روزمره قرار میگیرد که اگرچه وقوعشان دور از ذهن نیست، اما تبعاتی دارد که فضایی شیرین و طنزآلود پدید میآورد …
زمینه فعالیت :•: سینما و تلویزیون
تاریخ تولد :•: ۶ تیر ۱۳۶۱
زادگاه :•: تهران
ملیت :•: ایرانی
پیشه :•: بازیگر
اشکان اشتیاق ، عباس جمشیدی و جواد عزتی در نمایی از سریال سه دونگ سه دونگ
«نصرت عشقی» سالهاست در یکی از محلات قدیمی تهران، نانوایی سنگگ دارد و به اتفاق سه پسرش «مسعود» ، «محمود» و «منصور» آنجا را اداره میکند. اما تنها سه دانگ از مغازه به نام اوست و سه دانگ دیگر، متعلق به شریک و دوست قدیمیاش «پرویز» است که ۱۰ سال قبل از ایران مهاجرت کرده و اکنون در ایتالیا زندگی میکند
اشکان اشتیاق متولد ششم تیر ماه سال ۱۳۶۱ از تهران بازیگر تلویزیون و سینما اهل ایران است. او بازیگری را در سنین نوجوانی با بازی در مجموعههای تلویزیونی آغاز کرد. او با مجموعهٔ دنیای شیرین جلوی دوربین رفت و با سریال نود شبی مهران غفوریان به شهرت رسید؛ و با فیلم «چپ دست» به کارگردانی آرش معیریان نخستین تجربه خود را آموخت.